من آن روز...، بعضی ها امروز...
ما خون دلها خورده ایم ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود!
ادامه ی مطلبو بخونین!
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 3:39 توسط fatemeh:gh
|
دیرگاهی ست بال هایمان راآویخته ایم به جالباسی...
عادت کرده ایم به زمین...
زمین جای گرم و نرمی ست
چه خیال اگر چشم هایمان را خواب....
چه خیال اگر دل هایما را آب برده است..!
عادت کرده ایم به زمین...
زمین جای گرم و نرمی ست
چه خیال اگر چشم هایمان را خواب....
چه خیال اگر دل هایما را آب برده است..!
نوشتههای پیشین
آرشیو موضوعی
- نیایش
- نیا نیا گل نرگس
- بیا بیا گل نر گس
- فلسفه ی سکوت
- شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان
- حدیث قدسی1
- مهدی برگزیده ی خداست
- خاطره ی شهید
- دعای عشق
- نمازی که مانع نقص عضو شد
- طرح ترک میلیون ها گناه
- بوی بهشت
- یاعلی
- عکس
- امام زمان (عج) در احادیث قدسی
- ماجرای گواهینامه رانندگی یک فرمانده تیپ
- دست نیاز
- حیای چشم
- فلسفه خون شهيد
- من آن روز...، بعضی ها امروز...
- عید فطر
- دعوت به مبارزه و نکوهش کوفیان
- علم غیب انبیاو...
- جلوه های تکاثر
- شهدا و امام زمان عج
- ولادت امام رضا(ع)
- چگونه جوان شراب خوار میهمان سفره امام زمان شد؟
- ترس از خدا
- پوکه
- قائم منتقم
- اسرار ولادت امام زمان عج
- چه زمانی باید برای امام زمان عج دعا کرد؟
- جایگاه منتظران
- ما غایبان منتظریم و همین بد است
- چرا نمیایی!؟
- آمدنش به معنای ظهور است یا حضور؟
- اي فرزند آدم !
- عجب طاقتی داریم!!!!!!
برچسبها
- خاطره شهید (1)
- نحج البلاغه (1)
- شهید اسدالله اقبالی (1)
- حدس درست (1)
- خطبه ی دوازده (1)