تو ای صفای ضمیرم چرا نمیایی

چرا بهانه نگیرم؟

چرا نمیایی

اگر حجاب ظهورت وجود تار من است

به حق زینب خدا کند که بمیرم...................

چرا نمیایی؟

آقا جان ......آقا........

مگر می شود تور ا نخواست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مگر می شود از دوری تو آرام گرفت؟؟؟ من حتی از این دم و بازدم هایم هم در عجبم......هوای بی تو.سرد است و آلوده پر از غبار فراقو غم انتظار .به من بگویید اگر امید نبود چه میشدم برام بگویید اگر امید نبود این دل شکسته را.این جمعه های بی آقا را این دل تنگ را..........چه کسی تسکین میداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اما من.......

دلم....بهانه ات را میگیریم .بی تو نمیشود.......نمیشود.....نمیشود این را بغضی که هر جمعه میهمان گلوی من است می گویید....

این را این هوا.............این غبار ها..........این همه تاریکی می گویند..........

به من نگویید نگویید جمعه ای دیگر از راه رسیدو من.......آقایم را ندیدم ..........

یک جمعه ی دیگر گذشتو دل آقایم را به دست نیاوردم.............

بی تو نمیشود اقا............

به ما برگرد!

 

ما غایبان منتظریم و همین بد است


مولای عشق! حال زمین و زمان بد است
آلوده است آب و هوا، آسمان بد است

 
از حال و روزمان، تو چه می پرسی ای عزیز؟!
پنهان نمی کنم، به خدا حالمان بد است
 

آدم؟ قسم به نور تو! «آدم» نمی شویم

همسفره ایم با هوس و نانمان بد است

ما همچنان به حال هبوطیم و در سقوط
آری، قبول، پلّه ی این نردبان بد است
 

از شش جهت امام زمان می کند ظهور
دارم یقین که آخر این داستان بد است
 

در ذات خویش، حضرت اسلام کامل ست
باور کنیم، ذات مسلمانمان بد است
 

از چشم مهربان تو افتاده ایم ما
افتادن از نگاه شما، بی گمان بد است
 

پشت سر شما و خدا بد... چقدر بد!
ما را ببخش حضرت جان! کارمان بد است
 

کوچک ترم از آن که بگویم بیا و یا...؟
خط و نشان برای امام زمان بد است
 

جان کلام: این که شما حیّ و حاضری

ما غایبان منتظریم و «همین» بد است

منبع:http://www.zohoor313.com

جایگاه منتظران

در روایت آمده است که:به خدا سوگند شما در حال انتظار می میرید مرگتان عادی نیست بلکه در نزد خدا (ثواب آن)از شهدای بدر و احد بیشتر است....
ودر روایتی دیگر آمده:شما که بالاتر از اصحاب قائم هستید برای آنکه شب و روزتان در میان ترس میگذرد از ستم پیشوایان جور بر امامتان و خودتان بیمناک هستید اگر نمازبخوانید با ترس میخوانید اگر روزه بگیری با تقیه روزه دار هستید اگر حج به جا بیاورید با تقیه است اگر شهادت دهید شهادتان مورد قبول نیست....
امام باقر(ع) می فرماید:بعد از غیبت حیرت ظاهر می شود در این دوران تنها کسانی بر دین خود ثابت می مانند که در ایمان خود مخلص باشند وبا روح یقین همراه و آنان کسانی هستند که خداوند از آن ها درباره ولایت ما پیمان گرفته و در دل ان ها ایمان را مستقر کرده و ان ها را باروحی از خود تایید فرموده است.

دیگر روایات و احادیث در ادامه مطلب....
ادامه نوشته

چه زمانی باید برای امام زمان عج دعا کرد؟

از آیات و روایات استفاده می شود که اگر دعا به طور کلی و نیز دعا برای امام زمان عج در موقعیت ممتاز وحالت مناسب روحی  جسمی و در مکان ورمان خاصی انجام شود اجابتش سریع تر و تحقق اثارش بیشتر خواهد بود در اینجا به بعضی از آن موقعیت های ویژه و ممتاز دعا برای ان حضرت اشاره می شود.
1.بعد از نماز های واجب.
2.بعد از نماز ظهر.
3.بعد از نماز عصر.
4.بعد از نماز صبح.
5.بعد از هر دو رکعت از نماز شب.
6.در قنوت نماز.
7.در سجده ی شکر نماز.
8.هر صبح وشام.
9.روز پنجشنبه و شب و روز جمعه.
10.روز های :نوروز ،عرفه،عید فطر،وعید قربان.
11.ماه مبارک رمضان(روز های 8-13-18-21وشبهای :6و 12و19)
12.روز(دحوالارض(25 ذیقعده )و روز عاشورا.
13.شب و روز نیمه شعبان.
14.بعد از ذکر مصیبت امام حسن (ع) و بعد از زیارت امام زمان عج.
15.به هنگام گریه از ترس خداوند.
16.به هنگام نجات از غصه ها در سختی ها و مشکلات در نزد هر نعمت و زوال آن.
17.بعد از هر نماز جعفر طیار .
18.در مسجد الحرام وادی عرفات سرداب مقدس در سامراء حرم امام حسین (ع) حرم امام رضا(ع) حرم تمامی ائمه اطهار(ع) .
19.در تمام مکان های منسوب به امام زمان عج.(مثل مسجد جمکران و...)
20. مداوات چهل روزه بر دعا.
تذکر ابن نتکته لازم است که دعا برای امام زمان عج اگر به زبان عربی وهمان دعاهای وارد شده از ناحیه ائمه اطها(ع) باشد بهتر است ولی به هر زبان و غت ولهجه ای ونیز به هر گونه دعایی اگر چه غیر وارد از ناحیه ائمه اطها(ع) میتوان برای ان حضرت دعا کرد البته دعا باصدای بلند مخصوصا در مجالس عمومی مورد سفارش قرار گرفته است.


سری پنهان

در روایت است که وصلت و ازدواج امام عسگری (ع) نیز به طور سری و ساده آن هم در خانه عمه اش انجام گرفت

به خاطر وضعیت حساس و مراقبت شدید ،امام دهم مادر امام زمان عج را به عمه اش حکیمه سپرد تا او را در خانه خود نگاه دارد.

ازین رو هیچ کس از ازدواج امام حسن عسگری (ع) خبری نداشت این قرنطینه ی شدید انچنان بود که حتی حضرت وقتی به عمه اش فرمود:امشب مولود ما0امام مهدی عج) قدم به عالم وجود می گذارد و آن راز بزرگ الهی آشکار میشود.

حکیمه پرسید:این مولود از کدام یک از بانوان است؟حضرت می فرماید:از نرجس.حکیمه میگوید :من اثر حاملگی در نرجس نمی بینم .حضرت می فرماید:

(همین که گفتم)او مانند مادر موسی است که تا لحظه ی وضع حمل کسی از وضع او اطلاع نداشت.

تولدی اسرار آمیز

حدود دو قرن قبل از تولد امام مهدی عج رواباتی نقل شده که حکایت بر پنهان بودن تولد آن امام دارد.

امیر المومنین علی (ع) می فرماید:خداوند ولادت قائم مارا پوشیده می دارد وخود او از نظر ها پنهان میگردد تا وقتی آشکار گردد بیعت کسی بر گردن او نباشد.

امام سجاد (ع)می فرماید:قائم ما ولادتش بر مردم پوشیده می ماند تا جایی که مردم می گویندچرا تا کنون متولد نشده است؟

امام باقر(ع) به عبدالله بن عطاء می فرماید:ای پسر عطا من صاحب الزمان نیستم نگاه کنید آنکس که ولادتش بر مردم پوشیده می ماند صاحب الامر شماست.

قائم منتقم

امام باقر(ع) در پاسخ به پرسش ابو حمزه ی ثمالی که علت نام گذاری امام زمان (عج) به قائم پرسید فرمود: وقتی جدم حسین (ع) کشته شد فرشتگان با گریه به درگاه خداوند فریاد برآوردند :ای خدا و سرورما،آیا از کسی که برگزیده ی توو فرزند تووبهترین آفریده ی تو را می کشد چشم می پوشی؟

خداوند به آنان وحی فرمود که :فرشتگان من آرام گیرید به عزت و جلالم سوگند که از انان انتقام خواهم گرفت اگرچه طول کشد.

انگاه خداوند امامان از نسل حسین(ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شاد شدند و در میان انها یکی ایستاده بود و نماز میخواند خداوند فرمود:با این قائم از انها انتقام میکشم!

پوکه

از زمانی که مدرسه مان را بمباران کرده اند هیچ گاه خودم را به بهانه ی تعطیلی مدرسه به تنبلی نزده ام .سعی کرده ام درس هایم را فراموش نکنم هر شب تا دیر وقت مشق های خط خورده ی دفتر مشقم را دوباره می نویسم کتاب هایم را دوباره می خوانم دوره میکنم .تا دیر وقت بیدار می مانم و فردا صبح تا دیر وقت می خوابم .وقتی بیدار می شوم باز به سراغ کتاب و دفترم می روم .دفترم را ورق می زنم .همه ی صفحه ها را نوشته ام دفترم تمام شده است هرچند که مغازه ها بسته و مغازه دارها همه رفته اند اما باید دفتر تازه ای پیدا کنم باخودم می گویم شاید در این خانه های بمباران شه و مخروب دفتری پیدا شود .ازخانه بیرون میزنم توی خیابان راه می افتم به محل خانه های بمباران شده می رسم خانه ها بوی باروت می دهند بوی بمب بوی جنگ دیوار ها سوراخ سوراخ و پر از ترکش های ریزو درشت که جنگ را به یادگار گذاشته اند .وارد یکی از خانه ها می شوم می نشینم اجر هارا یکی یکی بر می دارم کنار می زنم گردو خاک بلند می شود توی حلقم میرود سرفه میکنم باز جستجو میکنم بااخره بعد از جستجوی زیاد دفتری را کنار چند کتاب سوخته و نیمه سوخته پیدا میکنم  ان را می تکانم گردو خاک از آن بلند می شود توی حلقم می رود به سرفه می افتم ان را ورق میزنم  تقریبا پر است اماهنوز چند صفحه ی سفید مانده.در آخرین ورق نوشته شده یاد داشت معلم را میبینم که نوشته: (به جای پوکه جمع کردن یکم هم درس بخوان) یک عالم پوکه در کنار هم پیدا میکنم باز میگردم باز پوکه پوکه پوکه دفتر را پرت میکنم وبا خوشی شروع میکنم به پوکه جمع کردن  و میگویم :(خدا بیامرز چقدر پوکه جمع کرده بود)